.:.با دلهایمان حرف بزنیم.:.

دوره مسابقه وبلاگ نویسان(تقدیم به خانم حیدری و قیاثوند و درخشان)

.:.با دلهایمان حرف بزنیم.:.

دوره مسابقه وبلاگ نویسان(تقدیم به خانم حیدری و قیاثوند و درخشان)

کشتى شکست خورده طوفان کربلا 

 
در خاک و خون طپیده میدان کربلا  


گر چشم روزگار برو زار مى‏گریست 
 

خون مى‏گذشت از سر ایوان کربلا 
 

نگرفت دست دهر گلابى به غیر اشک  


ز آن گل که شد شگفته به بستان کربلا  


از آب هم مضایقه کردند کوفیان 
 

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 
 

بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید 

 
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 
 

زان تشنگان هنوز بعیوق مى‏رسد  


فریاد العطش ز بیابان کربلا  


آه از دمى که لشکر اعدا نکرد شرم 

 
کردند رو به خیمه سلطان کربلا  


آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد  


کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد 

شناخت مختصرى از زندگانى امام حسین (ع)


سومین امام معصوم، در سوم (یا چهارم) شعبان سال چهارم هجرى در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او دومین ثمره پیوند فرخنده على (ع) و حضرت فاطمه دختر پیامبر اسلام (ص) بود.
حسین بن على در دوران عمر خود به شجاعت و آزادگى و ایستادگى در برابر ظلم و ستم شهرت داشت.
مراحل زندگى حسین بن على (ع)
حسین بن على (ع) مدت شش سال از دوران کودکى خود را در زمان جد بزرگوار خود سپرى کرد و پس از آن حضرت، مدت سى سال در کنار پدرش امیرمومنان (ع) زندگى کرد و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشت. پس از شهادت امیر مومنان(در سال 40هجرى) مدت ده سال در صحنه سیاسى و اجتماعى در کنار برادر بزرگ خود حسن بن على (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام حسن(ع) (در سال 50هجرى) به مدت ده سال، در اوج قدرت معاویه بن ابى سفیان، بارها با وى پنجه درافکند و پس از مرگ وى نیز در برابر حکومت پسرش یزید قیام کرد و در محرم سال 61 هجرى در سرزمین کربلا به شهادت رسید. ... 

 

بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما 


ای گل وفا حسین معدن سخا حسین ،می کشی مرا حسین ،می کشی مرا حسین
 

ز کودکی دلم شده اسیر و مبتلای تو خدا کند که جان دهم به یاد کربلای تو
 

ذکر تو شد عادتم تشنه ی شهادتم یار حق نما حسین می کشی مرا حسین
 

تجلی ولایتی سرشته با گل منی تمام هستیم تویی تو صاحب دل منی
 

سوره ی ولایتی آیه ی محبتی چشمه ی بقا حسین می کشی مرا حسین 

 

در محرم قلب سوزان می خرند 


در محرم چشم گریان می خرند
 

در محرم هر که شد محرم به دوست
 

عطر بوی کربلا در قلب اوست 

 
در محرم دل هوایی می شود
 

با نگاهی کربلایی می شود  


در محرم شیعیان زاری کنند
 

همره مهدی عزاداری کنند 
 

محرم مه آبیاری دین است
 

محرم مه ایثار مبین است
 

محرم مه عشق به حسین است
 

دریغ مهر مادر از حسین است  

همه عالم سیه پوشند ، نمیدانی ؟ ، محرم شد  


سیاهت را به تن کن باز ، اری دل محرم شد 


صدای سینه ی مردم ، درون کوچه می پیچد   

 صدای سنج و دمام است ، می گوید محرم شد 


شکوه صوت مداحی ، که از مسجد به گوش اید 

 
صدای طبل و زنجیر است ، میگوید محرم شد
 

صدای هق هق ابری ، که می گرید برای او 
 

صدای شیون باد است ، می گوید محرم شد 


پسر میپرسد : ای بابا ، چرا حالت پریشان است ؟  


پدر با بغض میگوید : سیاهت کو؟ محرم شد 


سیاهت را به تن کردی که بنمایی عزا دارم 
 

خوشا احوال شب را که همه رنگش محرم شد
 

خوشا احوال مردانی ، که سیراب از عطش رفتند 
 

دو و هفتاد پروانه ، که رفتند و محرم شد 

 

.:.تسلیت مولایم.:.

« دل می تپد برای حسین » 
   
 محرم آمد و دل می تپد برای حسیـن

شعار بزم سخن نام دلگشای حسین 

نمــاز عشــق چه شیــریــن و باشکــوه بود

اگر چه غرق به خون است دستهای حسین 

ز بردباری خورشید بسی عجیب باشد

که ذره، ذره نگردیــــد در عزای حسین

 
صدای شبنم مهتاب با نسیـم سحر

ز شوق بوسه ببارید بر لقای حسین 

مرام راه حسین است درس مکتب ما

به عاشقان وفـــادار بر ولای حسیــن

 
درود بر همــه ی شاهــــدان و جان بازان

علی الخصوص بر سقای با وفای حسین

 
بهانه شمـــع بود صـــادقـــانه پـــــروانه

کند به شیوه عشاق جان فدای حسین

 
حسین سرچشمه مهر و وفا بود

و نــور دیـــدگان مصــطفـــی بود 

  

 

و آن گنجینه شهر مدیـنه

نصیب خاک پاک کربلا بود